Remember, remember ...
V for Vendetta
کارگردان: جيمز مک تيگ. فيلمنامه: اندي و لري واچووسکي براساس شخصيت های خلق شده توسط آلن مور و ديويد لويد. موسيقي: ويليام روکوودداريو ماريانللی . مدير فيلمبرداري: آدرين بيدل. تدوين: مارتين والش. طراح صحنه: اوئن پاترسون. بازيگران: ناتالي پورتمن، هوگو ويوينگ، استيون رئا. ١٣٢ دقيقه. محصول ٢٠٠٥ امريکا، آلمان
فیلم در نگاه اول چندان تفاوتی با فیلم های قهرمان پرور ساخته شده براساس کميک استريپ های رنگ به رنگ ندارد. داستان مرد مرموزی با پيشينه ای مبهم که در زمانی در گذشته زندگيش به واسطه سودجويی و بدطينتی عده ای کاملاً به نابودی کشيده شده است و حالا او با شمايلی متفاوت و در قامت يک قهرمان افسانه ای و شکست ناپذير برمی گردد تا حق مسببين نابودی زندگيش را (که حتماً تا به حال به درجات بالای جامعه نيز رسيده اند) کف دستشان يا احياناً جلو چشمشان بگذارد.
اما در لايه های زيرين، فيلم به دنبال بيان حرفهای مهم تريست. قهرمان قصه ما اين بار از فضا به زمين نمی آيد، عنکبوت او را نيش نمی زند و يا تحت يک ميدان الکترومغناطيس قوی تبديل به يک موجود شکست ناپذير نمی شود. قهرمان قصه ما به هوای عشقی افلاطونی دوام می آورد و برای شکست ناپذير شدن ترس را در خود می کشد و سرتا پا می سوزد. قهرمان قصه ما قيصروار با انگيزه های خود زنده است و البته در انتهای قصه می بينيم که چندان هم شکست ناپذير نيست. قهرمان ما با جن و پری نمی جنگد بلکه با سمبلها و آنچه بدان افتخار می کنيم و يا می خواهند که بدان افتخار کنيم می جنگد. قهرمان از خود ماست و با مصنوعات ما می جنگد. دشمنانِ قهرمان ما اينبار فراتر از چند آدم پست و رذل نو کيسه هستند. دشمن او حکومتی است به اصطلاح دموکرات، شکل گرفته براساس تعليمات مذهبی (به جای يک صليب، دو صليب روی نماد حکومت کار شده است) که در تمام مدت شبانه روز به دنبال برقراری امنيت و آسايش برای شهروندان خود است و در راه رساندن جامعه به آرمانهايش از هيچ تلاشی فروگذار نيست. اخراج و تحت فشار گذاردن نيروهای اپوزيسيون و اقليتهای قومی و مذهبی به اسم مبارزه با تروريسم، برقراری حکومت نظامی، کنترل رسانه ها، حضور پليس مخفی ها، انجام آزمايشات مهلک و برنامه ريزی حرکات تروريستی برای منحرف کردن افکار عمومی، قتل و غارت، گورهای دسته جمعی و صدها برنامه مؤثر ديگر برای تحقق آرمانهای والای بشری. البته نياز به گفتن نيست که فيلم با نگاهی کاملاً سمبليک به قضايا نگاه می کند. سمبلهايی که با توجه به مناقشات و حوادث جاری جهان برای تأويل آنها نياز چندانی به فشار آوردن بر ذهن نداريم.
اما جالب ترين تفاوت قهرمان ما با ديگران شايد اين باشد که او اصولاً هيچ اهميت خاصی به دستاوردها و افتخارات بشر مدرن نمی دهد و اصلاً هدف نهايی او انهدام يکی از مراکز نمادين دموکراسی جهان امروز، ساختمان پارلمان انگليس است و جالب تر اينکه تمام لندن نشينان در نابودی اين نماد همراه و هم پای او می شوند و اصلاً خود او می شوند. قهرمان قصه ما مردی است از ديو و دد ملول که به دنبال احيای از دست رفته ها نيست بلکه باز گرداندن اميد به مردم را در نابودی نمادهای پوسيده و ريايی و در ساختن عالمی ديگر جستجو می کند. اما هنوز فيلم سوالات بسياری را بی جواب می گذارد که البته از فيلمی با مشخصات سينمای پر مخاطب هاليوود چندان انتظاری هم نيست. سوالاتی از اين دست که آيا تنها استفاده از خشونت راه مقابله با خشونت است؟ آيا لزوم ساختن جهانی نو ويرانی تمامی دستاوردهای گذشته است؟ و آيا اين عالم نو دوباره سياه، تاريک و پر از داد و دود نخواهد شد؟ و در آخر بيان پارادوکسی آشنا که داشتن عالمی ديگرباعث خلق آدميانی نو می شود و يا آدمی نو بايد برای ساختن عالمی ديگر.
7 Comments:
مرسی. نقد عالیی بود...فیلم رو ندیدم ولی در اولین فرصت گیرش میارم :)
Salam
Nice idea to share your movie experiences with others. Your style of writing is very good. Persians inside Iran must learn a little...
Good luck.
I enjoyed the review more than the movie! You are such a writer!
Cheers.
This comment has been removed by a blog administrator.
Thanks for encouraging comments.
Cheers,
فیلم رو دیشب دیدم...حق کاملا با سارا است...تحلیل شما بسیار بهتر از خود فیلم است.....
فیلم رو شاید بشه ترکیبی از شبح اپرا و ایون فلاکس دید...البته بدون جلوه های هردو و تا حدی با دیالوگهای طولانی ( با انگلیشی بسیار خوب...که بیشتر برای آموزش زبان خوب است!) . فکر کنم قبل از دیدن فیلم واجبه که این تحلیل رو بخونید
man ham ghablan raje be in film nevesht e boodam too weblogam http://sabadaydreaming.blogspot.com/2006/03/god-is-in-rain.html
man ham nazaram be film kheili khoob nabood, mitoonest kheili behtar az in bashe.
Post a Comment
<< Home