خدا سوپرمن رو دوباره به ما داد
بازگشت سوپرمن
کارگردان: برایان سینگر
فیلمنامه: مایکل دوگرتی و دان هریس (خالق شخصیت سوپرمن: جری سیگل)
بازیگران: برندون روت، کیت بسوورث، کوین اسپیسی، جیمز مارسدن
۱۵۴ دقیقه، محصول آمریکا-استرالیا
وقتی تصمیم گرفتم این مطلب رو راجع به فیلم جدید از سری سوپرمن، "بازگشت سوپرمن"، بنویسم نمی دونستم باید اسمش رو چی بزارم؟ بازگشت سوپرمن؛ سوپرمن در انقلاب کریستال ها؛ اثرات مخرب متائوریت ها (سنگ های آسمانی) بر سوپرمنیت؛ سوپرمن در کما؛ تو سوپرمن منو کشتی کچل!؛ چه کسی مخ سوپرمن را زده بود؟ و یا حتی، سوپرمن بهترین بابای دنیا!
این فیلم آخر از سری سوپرمن از همه جهت یک شاهکار سینمایی بود که من نمی دونم اگه بازی کوین اپیسی رو نداشت و اگه یه جوون تنها، توی مملکت غریب، یه شب از زور بیکاری و به یاد بچگیا نمی شست نگاهش کنه، اصولاًمی تونست بیننده ای هم داشته باشه یا نه؟ من فقط دلم واسه اون مرحوم کریستوفر ریو بدبخت می سوزه که نیستش ببینه با میراثس چه کردن. البته بازی این سوپرمن جدید خیلیم بد نبود، ولی فیلمنامه "بازگشت سوپرمن" مصداق به حق "بچه! پوشو دوتا ملاقه آب بریز تو غذا، شب مهمون داریم" بود! واقعاً که از این سرکاری تر نمی شد:
سوپرمن که انگار در آخر سری قبل رفته بوده سیاره یا ستاره مادریشو پیدا کنه حالا دست از پا درازتر برمی گرده زمین و میره سره همون شغل قبلیش یعنی روزنامه نگاری. لوییس همون دختر کَنه قسمت های قبل که عاشق سوپرمن شده بود حالا ازدواج کرده و با شوهرش ریچارد و پسر کوچک ۴−۵ سالش زندگی می کنه. این خانم لوییس خانم که حالا روزنامه نگار برجسته ای شده با اینک هنوز عاشق سوپرمنه ولی از حرص اینکه سوپرمن وسط رابطه عاشقانشون بی خبر گذاشته رفته و ضد حال زده، یه مقاله نوشته با عنوان "چرا دنیا به سوپرمن احتیاج ندارد؟" که اتفاقاً به خاطرش جایزه پیولیتزر هم گرفته! حالا توی این هیر و ویر کوین اسپیسی عزیز هم در نقش لکس لتور جنایتکارقصد داره به کمک کریستال های باقی مونده از سیاره کریپتون، سیاره سوپرمن که مرد فولادی در مقابلش مقاوم نیست، هم انتقام خودش رو بابت خراب کردن نقشه های قبلیش از سوپرمن بگیره هم نقشه جدیدش رو که خب می دونین که حتماُ در سطح نابود کردنه دنیاس رو اجرا کنه. توی این سوپرمن جدید کلی ماجرا داریم که دنبال کنیم. سوپرمن که هم هنوز عاشق لوییسه هم نمی دونه با این عشقش چی کار کنه، شب ها میره دم خونه لوییس اینا و از پشت دیوار دید می زنه. سوپرمن هم دل داره خب! طبق معمول همه سوپرمن های قبلی، این سوپرمن هم به همه جای دنیا پرواز می کنه واسه کمک به مردم دنیا، ولی نمی دونم چرا با اینکه صدای هر دردمندی رو از هر جا که باشه می شنوه و با اینکه تو تلویزیون درگیریها و جنگ های اطراف دنیا رو تماشا می کنه و اصلاُخودش خبرنگاره ولی یه سر نمی ره خاورمیانه، عراق یا سودان که مردم رو از زیر آتیش توپ و تانک و بمب نجات بده، عوضش میره پاریس و لندن و نیویورک تا اگه احیاناً یه خانمی ترمز ماشینش بریده بود کمکش کنه و زود برسونتش به بیمارستان که یوقت زَهره بچه آب نشه! به نظرم خدا بیامرز کریستوفر ریو از این سوپرمن جدید بیشتر به درد دنیا می رسید. موضوع از اینم جالبتر میشه وقتی که بالاخره این لکس بدجنس موفق میشه نقشه شیطانی خودش رو اجرا کنه و سوپرمن رو گیر بندازه و حتی بکشدش! بله بکشدش! سوپرمن که تمام توانش رو برای مبارزه با این شیطان کچل و نجات دنیا به کار برده بود و با اینکه در آخر مثل همیشه پیروز شد ولی بی هوش شد و از یه ارتفاعی در حدود جو زمین سقوط کرد توی یه پارکی تو نیویورک و رفت تو کما! البته اصلاُ نگران نباشین، سریع سوپرمن رو رسوندن بیمارستان، شوک بهش دادن، دستگاه شوک سوخت! بابا مرد فولادیه کم که نیست، تیر بهش اثر نداره اونوقت می خواستن بهش آمپول بزنن، خب معلومه که سوزن نمیره توی دستش و کج میشه! خلاصه که سوپرمن مرگ مغزی شد!
ولی خب اینجوری که نمیشه. حالا اگر در مورد جنگ های داخلی عراق کاری از دست سوپرمن بر نمی آید حداقل بخاطر ابرانسان نیچه هم که شده سوپرمن باید زنده بمونه! جهان ما لزوماً به سوپرمن احتیاج داره. جداً از این حرفا، پس کارگردان کجاقدرت بی کران عشق رو نشون می داد؟ در نتیجه لوییس همراه با پسرش رفت بالای سر سوپرمن و علاوه بر دل و قلوه های عشقولانه، در گوش سوپرمن گفت که انگار سوپرمن قبلاً یه شیطونیایی کرده بوده و این پسر کوچولو که تا اینجای فیلم هم چند تا چشمه اومده، پسر سوپرمنه! چه شود، سوپرمن پسردار هم شد! البته بدم نیست چون این دنیایی که من می بینم یدونه سوپرمن که سهله، یه دو جین سوپرمن هم کمشه. به هر حال سوپرمن از زور عشق از کما در اومد و بعد از یه سری دیالوگ پدرانه بالای سر بچه اش، رفت که باقی دنیا رو نجات بده که البته موند واسه قسمت های بعدی.
هرچی که کارهای قبلی ساخته شده از روی شخصیت های کمیک بوک ها، خصوصاً اسپایدرمن ها و "آغاز بتمن" خوب و سرگرم کننده بود این سوپرمن جدید جداً ضعیف بود اونقدر که می بینین میشه راجع بهش یه پست نوشت! البته من واقعاً برای سوپرمن خوشحالم که بالاخره سر و سامون گرفت. جداً فیلم خطرناکی بود ولی خب به خیر گذشت. خدا رو شکر، واقعاً خدا سوپرمن رو دوباره به ما داد
کارگردان: برایان سینگر
فیلمنامه: مایکل دوگرتی و دان هریس (خالق شخصیت سوپرمن: جری سیگل)
بازیگران: برندون روت، کیت بسوورث، کوین اسپیسی، جیمز مارسدن
۱۵۴ دقیقه، محصول آمریکا-استرالیا
وقتی تصمیم گرفتم این مطلب رو راجع به فیلم جدید از سری سوپرمن، "بازگشت سوپرمن"، بنویسم نمی دونستم باید اسمش رو چی بزارم؟ بازگشت سوپرمن؛ سوپرمن در انقلاب کریستال ها؛ اثرات مخرب متائوریت ها (سنگ های آسمانی) بر سوپرمنیت؛ سوپرمن در کما؛ تو سوپرمن منو کشتی کچل!؛ چه کسی مخ سوپرمن را زده بود؟ و یا حتی، سوپرمن بهترین بابای دنیا!
این فیلم آخر از سری سوپرمن از همه جهت یک شاهکار سینمایی بود که من نمی دونم اگه بازی کوین اپیسی رو نداشت و اگه یه جوون تنها، توی مملکت غریب، یه شب از زور بیکاری و به یاد بچگیا نمی شست نگاهش کنه، اصولاًمی تونست بیننده ای هم داشته باشه یا نه؟ من فقط دلم واسه اون مرحوم کریستوفر ریو بدبخت می سوزه که نیستش ببینه با میراثس چه کردن. البته بازی این سوپرمن جدید خیلیم بد نبود، ولی فیلمنامه "بازگشت سوپرمن" مصداق به حق "بچه! پوشو دوتا ملاقه آب بریز تو غذا، شب مهمون داریم" بود! واقعاً که از این سرکاری تر نمی شد:
سوپرمن که انگار در آخر سری قبل رفته بوده سیاره یا ستاره مادریشو پیدا کنه حالا دست از پا درازتر برمی گرده زمین و میره سره همون شغل قبلیش یعنی روزنامه نگاری. لوییس همون دختر کَنه قسمت های قبل که عاشق سوپرمن شده بود حالا ازدواج کرده و با شوهرش ریچارد و پسر کوچک ۴−۵ سالش زندگی می کنه. این خانم لوییس خانم که حالا روزنامه نگار برجسته ای شده با اینک هنوز عاشق سوپرمنه ولی از حرص اینکه سوپرمن وسط رابطه عاشقانشون بی خبر گذاشته رفته و ضد حال زده، یه مقاله نوشته با عنوان "چرا دنیا به سوپرمن احتیاج ندارد؟" که اتفاقاً به خاطرش جایزه پیولیتزر هم گرفته! حالا توی این هیر و ویر کوین اسپیسی عزیز هم در نقش لکس لتور جنایتکارقصد داره به کمک کریستال های باقی مونده از سیاره کریپتون، سیاره سوپرمن که مرد فولادی در مقابلش مقاوم نیست، هم انتقام خودش رو بابت خراب کردن نقشه های قبلیش از سوپرمن بگیره هم نقشه جدیدش رو که خب می دونین که حتماُ در سطح نابود کردنه دنیاس رو اجرا کنه. توی این سوپرمن جدید کلی ماجرا داریم که دنبال کنیم. سوپرمن که هم هنوز عاشق لوییسه هم نمی دونه با این عشقش چی کار کنه، شب ها میره دم خونه لوییس اینا و از پشت دیوار دید می زنه. سوپرمن هم دل داره خب! طبق معمول همه سوپرمن های قبلی، این سوپرمن هم به همه جای دنیا پرواز می کنه واسه کمک به مردم دنیا، ولی نمی دونم چرا با اینکه صدای هر دردمندی رو از هر جا که باشه می شنوه و با اینکه تو تلویزیون درگیریها و جنگ های اطراف دنیا رو تماشا می کنه و اصلاُخودش خبرنگاره ولی یه سر نمی ره خاورمیانه، عراق یا سودان که مردم رو از زیر آتیش توپ و تانک و بمب نجات بده، عوضش میره پاریس و لندن و نیویورک تا اگه احیاناً یه خانمی ترمز ماشینش بریده بود کمکش کنه و زود برسونتش به بیمارستان که یوقت زَهره بچه آب نشه! به نظرم خدا بیامرز کریستوفر ریو از این سوپرمن جدید بیشتر به درد دنیا می رسید. موضوع از اینم جالبتر میشه وقتی که بالاخره این لکس بدجنس موفق میشه نقشه شیطانی خودش رو اجرا کنه و سوپرمن رو گیر بندازه و حتی بکشدش! بله بکشدش! سوپرمن که تمام توانش رو برای مبارزه با این شیطان کچل و نجات دنیا به کار برده بود و با اینکه در آخر مثل همیشه پیروز شد ولی بی هوش شد و از یه ارتفاعی در حدود جو زمین سقوط کرد توی یه پارکی تو نیویورک و رفت تو کما! البته اصلاُ نگران نباشین، سریع سوپرمن رو رسوندن بیمارستان، شوک بهش دادن، دستگاه شوک سوخت! بابا مرد فولادیه کم که نیست، تیر بهش اثر نداره اونوقت می خواستن بهش آمپول بزنن، خب معلومه که سوزن نمیره توی دستش و کج میشه! خلاصه که سوپرمن مرگ مغزی شد!
ولی خب اینجوری که نمیشه. حالا اگر در مورد جنگ های داخلی عراق کاری از دست سوپرمن بر نمی آید حداقل بخاطر ابرانسان نیچه هم که شده سوپرمن باید زنده بمونه! جهان ما لزوماً به سوپرمن احتیاج داره. جداً از این حرفا، پس کارگردان کجاقدرت بی کران عشق رو نشون می داد؟ در نتیجه لوییس همراه با پسرش رفت بالای سر سوپرمن و علاوه بر دل و قلوه های عشقولانه، در گوش سوپرمن گفت که انگار سوپرمن قبلاً یه شیطونیایی کرده بوده و این پسر کوچولو که تا اینجای فیلم هم چند تا چشمه اومده، پسر سوپرمنه! چه شود، سوپرمن پسردار هم شد! البته بدم نیست چون این دنیایی که من می بینم یدونه سوپرمن که سهله، یه دو جین سوپرمن هم کمشه. به هر حال سوپرمن از زور عشق از کما در اومد و بعد از یه سری دیالوگ پدرانه بالای سر بچه اش، رفت که باقی دنیا رو نجات بده که البته موند واسه قسمت های بعدی.
هرچی که کارهای قبلی ساخته شده از روی شخصیت های کمیک بوک ها، خصوصاً اسپایدرمن ها و "آغاز بتمن" خوب و سرگرم کننده بود این سوپرمن جدید جداً ضعیف بود اونقدر که می بینین میشه راجع بهش یه پست نوشت! البته من واقعاً برای سوپرمن خوشحالم که بالاخره سر و سامون گرفت. جداً فیلم خطرناکی بود ولی خب به خیر گذشت. خدا رو شکر، واقعاً خدا سوپرمن رو دوباره به ما داد
5 Comments:
سه تا آفرین به تو دوست خوب..اولی برای اینکه همت کردی و اینجا رو باز زنده کردی..دوم برای نوشته خیلی جالب و طنزی که برای این فیلم نوشتی...طبق معمول از خود فیلم جالبتر بود! و سوم اینکه تونستی تا آخر فیلم بیدار بمونی و به من بگی بالاخره آخر این فیلم شکنجه گر چی میشه!!!
salaam Hani,
1 saa'at khandidam a zin neveshte at. man film ro too havaapeimaa keh miraftim Iran didam va bishtar hess mikardam daaram ye film e romantic comedy mibinam :)
ghorboone dostane aziz, baba shomam benevisin ke ye hali be in webloge bedim. man nemitoonam ghol bedam vali saay mikonam ke zood be zood benevisam.
هانی جان..من شرمنده شما...فکر نکنم حالا حالا اینجا بنویسم..ولی خواننده پر و پاقرص نوشته هاتم...
من هم کلی خلقم باز شد این پست خنده دارو خوندم.
Post a Comment
<< Home