Monday, February 26, 2007

Notes on a Scandal


یادداشتهایی بر یک رسوایی

کارگردان: ریچارد ایر
فیلمنامه: پاتریک ماربر (بر اساس داستانی از زو هلر)
بازیگران: جودی دنچ، کیت بلانشت
محصول: انگلیس، 2006

میتونم بگم که این یکی از قویترین فیلمهای سال پیش بود با بازیهای فوق العاده و فیلمنامه خوب. من در راستای ماراتون قبل اسکار دیشب این فیلم رو دیدم و گفتم بگم که شما هم حتما ببینیدش (در ضمن خیلی این فارسی تایپ کردن سخته دیگه بابا نامردها! من کلی فیلم خوب دیدم ولی تنبلیم اومد بنویسم اینجا!).
داستان فیلم راجع به رابطه دو معلم مدرسه است. شیبا (کیت بلانشت) معلم جدید هنره و باربارا (جودی دنچ) معلم باسابقه تاریخه. باربارا تمام وقایع زندگیش رو در دفترچه های یادداشتش ثبت می کنه و به نوعی راوی داستان محسوب می شه. بین دو معلم رابطه دوستی شکل می گیره تا وقتی که باربارا بطور اتفاقی از چیزی خبردار می شه که میتونه رسوایی بزرگی رو برای شیبا به بار بیاره و از اونجاست که رابطه این دو نفر تغییر می کنه و داستان پیچ و خم تازه ای پیدا می کنه.
این فیلم به نظر من خیلی روانشناسانه است و نشون میده که آدمها چطور از موضع قدرت یا ضعف با هم برخورد می کنن. بازی جودی دنچ فوق العاده است و به نظر من تنها رقیب اصلی هلن میرن ( فیلم "ملکه") برای اسکار هست (امیدروارم واقعا یکیشون ببره امشب).
من فکر می کنم که مدت زمان فیلم هم خیلی مناسب بود و از بس که همه فیلمها دو ساعت و خورده ای طول می کشن، دیدن یه فیلم یک ساعت و نیمه خوب خیلی دلچسب بود!
خوب دیگه من رسما 2000 تا کالری سوزوندم برای تایپ کردن این دو تا خط! فعلا تا بعد.

Labels:

Wednesday, February 07, 2007

ماسایی سفید

The White Masai



کارگردان:
Hermine Huntgeburth
نویسندة رمان:
Corinne Hofmann
نویسندة فیلمنامه:
Johannes W. Betz
بازیگران:
Nina Hoss, Jacky Ido
محصول: 2005 آلمان
ژانر:
Romance / Drama

ماسایی سفیدپوست که براساس زندگینامة نویسندة رمان این فیلم، خانم کرین هافمن، ساخته شده در مورد رابطة یک دختر سوئیسی و یک بومی آفریقایی از اقوام ماسایی کنیا می باشد.
کرین هافمن سه کتاب نوشته که هر کدوم در مورد یک دوره از زندگیشه. این فیلم هم بر گرفته از کتاب اوّله که مربوط میشه به اواخر دهة هشتاد و اوایل دهة نود.
داستان فیلم اینه که کارولا، همون دختر سوئیسی، سال 1986 بهمراه دوست پسرش برای تعطیلات به کنیا سفر میکنه. در جریان این مسافرت با عشق زندگیش لمالیان (Lemalian) که یک جنگجوی سمبورو ِ (Samburu) و لباس مخصوص قبیله اش رو میپوشه آشنا میشه. کارولا که بطور محسوسی عاشق شده تصمیم میگیره زندگی مرفه اروپاییشو فدای این عشق کنه و در جستجوی لمالیان به محل زندگی دور افتاده اش بره. کارولا یه مدت کوتاه در کنار لمالیان در قبیلة کوچکش زندگی میکنه و با وجود اینکه تفاوتهای فرهنگی خودشو با اونا کمابیش احساس میکنه ولی به خاطر عشق عمیقی که بین اون و لمالیان وجود داره حاضر میشه با زندگی در سوئیس خداحافظی کرده و با لمالیان ازدواج کنه.
ادامة فیلم رو بهتره که خودتون ببینین و قضاوت کنین.
البته بازی نینا هاس جای حرف داشت که به قول این نظر- که واقعا نظر خوندنییه- جدای از نقد فیلم از جنبة فیلمسازی و اینکه بازیها چطور بودن نکتة مهم اینه که «کارولا و لمالیانی» واقعا وجود داشتن. من که بعد از دیدن فیلم همه اش داشتم به این فکر می کردم که اگه داستان فیلم واقعی نبود آیا همین قدر مخاطب رو تحت تاثیر قرار میداد یا نه.
در ضمن اگه بعد از دیدن فیلم براتون جالب بود که بدونین در دورة دوم و سوم زندگی کرین هافمن چه اتفاقاتی می افته و کتاب دوم وسوم به شرح چه چیز هایی می پردازه، توصیة اکید میکنم که به این لینک هم که واقعا تاثیرگذاره و یک مصاحبه با کرین هافمنه یه سری بزنین.

Tuesday, February 06, 2007

آپارتمان اسپانیایی

The Spanish Apartment



کارگردان:
Cédric Klapisch
نویسنده:
Cédric Klapisch
بازیگران:
Romain Duris, Judith Godrèche, Audrey Tautou
محصول: 2002 فرانسه
ژانر:
Comedy / Romance / Drama

قابل توجه دانشجویان محترم یا کسانی که یه زمانی دانشجو بودن علی الخصوص اونایی که یه شهر دیگه درس می خوندن؛ توصیه میکنم این فیلمو حتما ببینین.
زاویر یه دانشجوی اتوکشیدة فرانسوی رشتة اقتصاده که نرم (به ضم نون) یه زندگی عادی رو داره. یه دوست دختر ساده و خوشگل فرانسوی داره، سر کلاسهای درسش حاضر میشه و در فکر اینه که بعد از فارغ التحصیلیش یه شغل مناسب پیدا کنه. به زاویر توصیه میشه به علت وابستگی رشته و شغل آینده اش به دنیای اقتصاد و زبان اسپانیایی به مدت یک سال به اسپانیا بره وطی دورة معاوضة دانشجویی که به ارَسموس معروفه در یک دانشگاه اسپانیایی ادامة تحصیل بده. زاویر هیچ آشنایی در اسپانیا نداره و بهمین دلیل از این جابجایی نگران و مضطربه و بیتابی مادرش و گریة دوست دخترش هم در فرودگاه بیشتر اونو ناراحت میکنه.
زاویر بالاخره به اسپانیا میرسه و متعاقب یه سری وقایع از جمله دربدریهای چند روزه بالاخره با یه سری دانشجوی دیگه که هرکدوم ازیک کشور اروپای غربی اومدن همخونه میشه. اگه فیلمو به دو بخش تقسیم کنیم میشه گفت که اینجا آغاز قسمت دومه.
همخونه ایهای زاویراز نظر شخصیتی آدمهای جالب و شوخ طبعی هستن. در جریان این روابطه که زاویر از این رو به اون رو میشه و توی روابطش اعتماد بنفسی رو که نداشته کسب میکنه.
حال و هوای فیلم بی نظیره و صحنه های خنده دار و ماجراهای وصف حاله که آدمو شدیدا بیاد دوران دانشجویی خودش میندازه. اینا رو گفتم که یه وقت ژانر درام فیلم فریبتون نده و فکر نکنین قراره یه فیلم غم انگیز ببینین.
شخصیت پردازیهای فیلم بسیار زیبا و دیدنیه و سناریو و بازی جذاب بازیگران، بیننده رو تا به آخر وفادار به تماشای فیلم نگه میداره.

Sunday, February 04, 2007

Borat: Cultural Learnings of America for Make Benefit Glorious Nation of Kazakhstan -2006



Borat: Cultural Learnings of America for Make Benefit Glorious Nation of Kazakhstan -2006
خوب یکراست میرم سر اصل داستان. چون ظاهرا همه اینقدر سرشون شلوغه که وقت و حوصله خوندن اطلاعات کلاسه شده رو ندارند!! به هرحال اطلاعات کامل در مورد نویسنده و کارگردان و... رو از اینجا ببینید!!!! حالا چرا اینجوری؟ آخه فیلم خودش به همین روال پیش میره!!
داستان از زبان یک خبرنگار قزاقستانی بازگو میشه که برای کسب تجربه های دنیای متمدن از طرف تلویزیون دولتی قزاقستان مامور میشه تا به آمریکا بره..البته تفاوت فرهنگی برات-مامور مذکور!- با مردم آمریکا کلی مشکلات برای هر دو طرف بوجود میاره...
داستان بظاهر ساده است.ولی هنر ساشا بارون کوهن در بازی در نقش یک قزاق و خلق صحنه های جالبی که به ادعای کارگردان همه بداهه و بدون هماهنگی قبلی با مردم عادی ایجاد شده اند، فیلم رو واقعا دیدنی میکنه. ( تا حالا فقط تا حدودی ثابت شده صحنه دزدیدن پاملا اندرسن به روش قزاقی جهت ازدواج با برات با هماهنگی خود پاملا اندرسن بوده..بله همون پاملا اندرسن معروف! که جناب برات در بدو ورود به آمریکا عاشقش شده!!!) ولی از همه جالبتر انتقادات بسیار تند برات از آمریکاییها و سیاستهای بوش است که لابلای لودگیها و شوخیها به شدت هرچه تمامتر ابراز میشه..بیخود نیست که فیلم با اینکه کاندیدای شش جایزه اسکار بوده، هیچی نبرده و در جشنواره های دیگه برنده شده! در یک صحنه، برات در جمع مردم کالیفرنیا-که احساسات شدید طرفدار بوش و جنگ و نفت و..دارند- در وسط میدان مسابقات رودئو، به عنوان یک مهمان قزاق، بلندگو را میگیره و به عنوان طرفداری از بوش، دعا میکنه که بوش تا آخرین قطره خون مردان و زنان و کودکان عراقی رو بنوشه و چنان عراق رو با خاک یکسان کنه که تا چند هزار سال حتی یک مارمولک هم در اونجا زندگی نکنه..که البته مردم خوششون نمیاد و... اگر صحنه واقعی باشه-بنا به ادعای سازندگان- واقعا ساشا بارون کوهن بی کلگی کرده وسط اونهمه آمریکایی متعصب اینجور مسخرشون کرده..که البته از این بازیگر با استعداد انگلیسی الاصل هیچ بعید نیست. همین بس که سر فیلمبرداری این فیلم، 91 بار پلیس رو خواسته اند..و جناب کوهن ، یک کنفرانس خبری دروغی رو به عنوان برات قزاق در کاخ سفید برگزار میکنه..اونم یکروز قبل از اینکه رئیس جمهور قزاقستان یک بازدید رسمی از کاخ سفید داشته!! و کار به جایی میرسه که دولت قزاقستان برای رد ادعاهای ایشون، چهار صفحه مطلب در روزنامه نیویورک تایمز چاپ میکنه و...
البته از همین الان بگم که فیلم شدیدا غیر مناسب برای تماشا در یک جمع عمومی-از نوع با حجب و حیا!- میباشد! ( خود سازندگان، آخر فیلم اعلام میکنند که فیلم برای اشخاص کمتر از 3 سال نامناسب است!) راستی، موسیقی فیلم کلا مربوط به "زیرزمین" امیر کاستاریکا ساخته گوران برگوویچه و هنرپیشه ها هیچکدوم به زبان قزاقی صحبت نمی کنن. بورات به یک زبان من در آوردی که ترکیبی از عبری و لهستانیه حرف میزنه و "عظمت" به زبان ارمنی. چیزهایی هم که در واقع میگن هیچ ربطی به زیرنویس انگلیسی نداره...حالا بشینین همچین فیلمی رو ببینین!!
پ.ن: در نظرات پست قبلی نوشتم که یک مدت نمینویسم..فکر میکردم که دوستان دیگه این مدت کلی مطلب اینجا میذارن که دیدم بابا...خیلی باحالین! کلی دعوا میخواستم با شما بکنم ولی فقط همینو میگم: همچین درگیر زندگی نشین که یادتون بره چطوری دارین زندگی میکنین....حیف نیست بجای قلم شیرین هانی، من در مورد همچین فیلمی چیز بنویسم؟ کو اون نوشته های صمیمی spring breez? فیلمهای باکلاس مریم کو؟ از سردبیر خوش معرفت که هیچی نگم...